این اختلالات خُلقی‌ام اذیتم می‌کنند. می‌دونم که باید دوز قرصم افزایش پیدا کنه، اما مقاومت می‌کنم. خلق صبحم با شبم، و خلق روزهای عادی‌ام با دوران PMSام، متفاوت ه؛ شب خسته که می‌شم بدون انگیزه‌ام، صبح‌ها فول انرژی و پر از برنامه و انگیزه.

یکی از دلایلی که از پزشکی خوشم نمیاد این ه که نتونستم خوب درس بخونم! یعنی وقتی تو ذهنم متصور می‌شم که فیزیولوژی رو می‌خونم چندین برابر انگیزه‌ام برای پزشکی بیشتر می‌شه، درواقع چیزی که ازش بیزارم، در این موقعیت، اصلاً رشته‌ام نیست، بلکه خودم و عملکردم ه که البته حجم زیاد دروس رشته‌ام و حال ناخوبم هم بی‌تأثیر نیست؛ و فرقی نداره چی رشته‌ای بودم، مهم همین انگیزه‌ی درونی ه که ندارم. نمی‌دونم کی می‌تونم مسلط بشم به این حال ناخوبم، ولی می‌دونم که آینده می‌تونه مال من بشه. من هنوز همون دختر پرانرژی و بیش‌فعال ذاتی‌م هستم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها